جدول جو
جدول جو

معنی دار دینار - جستجوی لغت در جدول جو

دار دینار
(رُ)
نام دو محله است در بغداد که یکی را دار دینار کبری و دیگری دار دینار صغری میگویند و در جانب شرقی شهر بغداد نزدیک بازار ثلاثاء، بین این بازار و رود دجله، قرار داشته است. وجه تسمیۀ این دو محله انتساب آنها به دیناربن عبدالله است که در زمان مأمون عباسی شهرتی داشته و معاون حسن بن سهل و بفرمانداری شهرهای جبل منسوب بوده و سپس مورد خشم مأمون قرار گرفته و از کار برکنار شده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ رِ)
ناحیه ای است در جزیره أقور. اما محل آن را نمیدانم ابن مقبل درباره آن اشعاری گفته است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
شهر نهاوند را گویند، وجه تسمیۀ این شهر به ماه دینار این است که حذیفه الیمان وقتی بدین شهر فرود آمد مردی را در حرب اسیر گرفتند گفت مرا پیش امیر برید تا درباره شهر با وی گفتگو کنم، وی را پیش امیر بردند و او با امیر مصالحه کرد، نام این مرد دینار بود و از آن زمان باز نهاوند را ماه دینار خواندند و گویند ماه دینار نام کورۀ دینور می باشد، (از معجم البلدان) ... ماه کوفه نهاوند باشد ... وبسا نهاوند را به ماه دینار یاد کنند، (الجماهر ص 205)، و رجوع به ماه الکوفه و ماه البصره و ماهان و ماهات شود
لغت نامه دهخدا
(کِ / کُ)
نام یکی از دهات نمارستاق نور در مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ترجمه وحید مازندرانی ص 149)
لغت نامه دهخدا
(رِ دُنْ)
این جهان. گیتی. دنیا. رجوع به دار شود.
- از دار دنیا رفتن، کنایه از مردن است
لغت نامه دهخدا
تصویری از چار دیوار
تصویر چار دیوار
یا چار دو یار جهان گیتی
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از مقامات روحانیت مسیحیت (کاتولیک) که پس از پاپ مقام اول را دارند و آنان توسط پاپ تعیین شوند. کار دینالها شورای انتخاب پاپ را (پس از مرگ یک پاپ) تشکیل میدهند و پاپ جدید را انتخاب میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
خیار درختی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بخش بهنمیر بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
در محیطی کوچک دور زدن و متوقف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تشویق کردن، ستایش کن
دیکشنری اردو به فارسی
با ضربه کشتن، کشتن
دیکشنری اردو به فارسی